لیست کامل مطالب سایت
چت آنلاین

امروز مهمتره یا فردا و آینده؟

تا الان به جواب این سوال فکر کردید که آیا امروز مهمتره یا فردا؟ حال مهمتره یا آینده؟

به فکر کردید که آیا باید جوری زندگی کنید که امروز بهتری داشته باشید یا اینکه نه، امروز رو سختی بکشید تا آینده بهتری داشته باشید؟

حال و امروز مهمتره یا آینده؟

تو جوامعی مثل ایران که مردم نگرانی های زیادی بابت آیندشون دارن، اضطراب و استرس آینده و اینکه قراره چی بشه، همیشه مانع از لذت بردنشون از زمان حال و داشته هاشون میشه.

کم کم کلافه میشی و از خودت میپرسی که چرا باید بخاطر آینده و مشکلاتی که اصلا معلوم نیست برای من پیش بیاد، امروز خودمو خراب کنم؟ اصلا شاید فردا واقعا سرطان گرفتم. چرا امروز که سالمم لذت نبرم؟ شاید فردا قراره زلزله بیاد و کل داراییم رو از دست بدم، چرا الان که دارمشون لذت نبرم؟

در جواب این پرسش که امروز مهمتره یا فردا؟ حال مهمتره یا آینده، عقلا چهار حالت ممکنه:

  1. امروز مهمتر از فرداست
  2. آینده مهمتر از زمان حال و امروز است
  3. هم امروز مهمه و هم آینده
  4. نه امروز مهمه نه آینده

و برای توجیه هر کدومش هم میشه یه سری توجیه سطحی آورد.

در زیر نمونه هایی از این توجیهات رو میخونیم (که البته شاید غلط نباشن ولی عمیق نیستن):

امروز مهمتر از فرداست

امروز تنها واقعیت دنیاست. نه آینده واقعیتی داره نه گذشته. تنها چیزیکه ما داریم امروز و زمان حال هست. پس قطعا امروز مهمتر از هر زمان دیگه ایه. ضمنا خراب کردن امروز بخاطر آینده ای نامعلوم نه منطقیه نه عقلانی.

آینده مهمتر از زمان حال و امروز است

فرض کنید که قرار باشه شما 50 سال دیگه زندگی کنید. این یعنی اینکه شما دارید از خودتون میپرسید امروز که فقط یک روزه مهمتره یا 50 سال که بیش از 18 هزار روزه!

مسلمه که 18 هزار روز باقی مونده خیلی مهمتر از امروزیه که بزودی تموم میشه و میره.

هم امروز مهمه و هم آینده

هم امروز برای ماست و هم آینده. پس مهمه.

ما هیچ بخشی از زندگیمون رو از دست نمیدیم و بی ارزشش نمیکنیم. پس هم امروز رو سفت میچسبیم و هم آینده رو.

نه امروز مهمه نه فردا

اینقد دنیا رو سخت نگیرید. هر موقع داری حال میکنی اون موقع جزء زندگیته.

اگر با داشته های امروزت حال میکنی یعنی همین درسته و اگر با فکر به آینده حال میکنی هم همین درسته.

واقعیتش هیچکدومش مهم نیست.

مهم همون حالیه که شما میکنی. حالا با هرچی که میخواد باشه

نظر هم سوالی

به نظر ما آینده مهمتر از امروز است.

دلایلی که برای این ادعا داریم به شرح زیر است:

همه عمر مهمه ولی آخرش مهمتره

فرض کنید شما قراره 70 سال زندگی کنید. بهترین حالت اینه که همه 70 سال عمرتون خوب باشه.

اما اگر قرار باشه 60 سالش خوب باشه شما ترجیح میدید ده سال اولش بد باشه یا ده سال وسط یا ده سال آخر؟

واقعیت اینه که خیلی خوبه که همه عمرمون خوب باشه ولی اگر قراره همه عمرمون خوب نباشه، بهتره که این قسمت بد زودتر اتفاق بیفته.

چون اگر از راحتی به سختی بریم، تحمل سختی برامون خیلی سخت تره ولی از سختی به راحتی رسیدن خیلی شیرینه.

کسیکه 60 سال لذت برده و ده سال آخر عمرش اذیت میشه، مطمئن باشید شیرینی همه اون 60 سال به کامش تلخش میشه.

اما کسیکه مثلا یکسال تو جوونیش یا نوجوونیش سختی کشیده، بخاطر اون یکسال نه تنها از لذت های بقیه عمرش محروم نمیشه بلکه با یادآوردی اون 5 سال سخت، لذت بیشتری از آسایش الانش میبره.

لذت ساخت آینده

یه سری سختی هایی که ما امروز میکشیم و برای ساخت آیندمونه، اگر با نگاه درست باشه، خیلی هم لذت بخشه.

گاهی وقت ها مشکل از نگاه ماست وگرنه خیلی چیزها واقعا سختی نیست و بعدا که از دوره اش گذشت میفهمیم که چقد شیرین و خوب بودن.

مثلا سختی هایی که برای رسیدن به معشوقمون کشیدیم یا سختی هایی که برای رسیدن به موفقیت های امروز زندگیمون کشیدیم، برامون شیرینن و جزء چیزهایین که بهشون افتخار میکنیم و ازشون لذت میبریم.

اگر امروز بخاطر فردا در حال سختی کشیدنید، هیچوقت فکر نکنید دارید امروزتون رو بخاطر آینده ای نامعلوم خراب می کنید.

همه سختی ها امروز جزء شیرینی های زندگی فرداتونه و اگر همین امروز هم دید درستی داشته باشید، میتونید ازشون لذت ببرید.

اگر مردیم هم مهم نیست!

شاید ما همین امروز مردیم و نتونستیم ثمره اینهمه زحمتی که کشیدیم رو ببریم.

اونوقت چی پس؟

اونوقت هم مهم نیست.

براساس اینکه به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشته باشید یا نداشته باشید بعد از مرگ دو حالت براتون اتفاق میفته:

  1. حساب و کتاب

    در این حالت شما حسرت اینو نمیخوری چرا مثلا کمتر سفر رفتی، و حسرت چیزهای دیگه رو میخوری. ضمنا تازه میفهمی که زندگی دنیا یه پل و مقدمه بوده و زندگی اصلی چیز دیگه ایه. پس طبیعتا برات مهم نیست که چرا زیادی کار کردی و کمتر تفریح کردی.

  2. نیستی

    در این حالتم شما کلا حسی نداری که بخواد شادی با یا ناراحتی. حسرت باشه یا رضایت.

پس در دو حالت، کسیکه مرده دیگه حسرت نمیخوره که چرا به اندازه کافی تو دنیا لذت نبرده

به هر چیز باید به وقتش رسید

این حرف درستیه واقعا. مثلا شما تو سنین پائینه که داشتن یه دستگاه بازی مثل میکرو و سگا و پلی استیشن و ایکس باکس و ... برات لذت بخشه.

اینکه بگی بذارم آینده بهش برسم که دیگه لذت خودش رو از دست میده.

ازدواج و مسائل عاشقانه و عاطفیش هم تو یه سن هایی لذت بخشه و ازش بگذره دیگه اون حس رو نداره.

پس قاعدتا باید نتیجه بگیریم که نمیشه همیشه گفت آینده. یه سری چیزها رو باید همین الان بهش برسیم. با اینکه این حرف، حرف درستیه ولی کامل نیست.

دو نفر رو در نظر بگیرید که شرایط مالی یکسانی دارن ولی یکی طرفدار حاله و دومی طرفدار آینده.

شخص طرفدار حال با این ادعا که سن لذت بردن از ایکس باکس 15 سالگیه، همه پس اندازش رو تو این سن به ایکس باکس تبدیل میکنه.

کلی بابت این دستگاه لذت میبره، دوستای زیادی پیدا میکنه که دوس دارن بیان با دستگاهش بازی کنن و خلاصه کلی حال میکنه.

اما شخص آینده نگر تو 15 سالگی پولش رو ایکس باکس نمیخره بلکه کلاس زبان میره.

زمانیکه طرفدار حال داره با ایکس باکس بازی میکنی اون در حال یادگیری زبان انگلیسیه.

تو کنکور طرفدار آینده، بخاطر زبان قوی تر و وقت بیشتر برای مطالعه، دانشگاه رایگان پذیرفته میشه ولی دوست حال طلب خیر!

آینده دوست، بعد از دانشگاه بواسطه زبان انگلیسی و دانشگاه بهتر، راحت تر از حال طلب، کار پیدا میکنه و امکان موفقیتش بیشتره.

در تمام این سال ها حال طلب از آینده دوست عقب تره، چون حس میکرده لذت بردن از ایکس باکس در 15 سالگی مهمتر از معوق کردن لذت ها به آیندس.

طرفدار لذت بردن از امروز، تو 20 سالگی پولش رو تبدیل به ماشین میکنه و بواسطه داشتن ماشین، کلی دوست و رفیق و برو بیا پیدا میکنه.

اما شخص آینده نگر، سختی اتوبوس و مترو و تنهائی رو به جون میخره و با پولش، تو خرید یه آپارتمان کوچیک شریک میشه.

بعد چند سال شخص حال طلب با ماشینش که دیگه تبدیل به لگن شده تو خیابون ها از این مشاور املاک به اون مشاور املاک میره تا جائی رو پیدا کنه که بتونه با پولش یه آپارتمان رهن کنه و همون موقع شخص آینده نگر با همسرش تو آپارتمان خودش داره زندگی میکنه.

نتیجه گیری

این داستان ها رو گفتم تا بگم زمانیکه ما نمیتونیم همیشه و در همه سنی لذت هامون رو تامین شده و تضمینی داشته باشیم، لازمه که گاهی حال رو فدای آینده ای کنیم که شاید هیچوقت اتفاق نیفته اما اگر اتفاق بیفته خیلی خیلی مهمتر از امروزیه که بزودی میگذره و سخت و راحتی هاش همه تبدیل به خاطره میشه.

نظرات کاربران

بی نام(اطلاعات بیشتر)

بنظرم واضحه که امروز مهمتره

تنها عمر نقد ما امروزه

بی نام(اطلاعات بیشتر)

هرجفتش مهم هستش در همین امروز هست که ما فردامون رو میسازیم باید به روشی زندگی کنیم که هم از امروز لذت کافی رو ببریم وهم فردا رو از دست ندیم

بی نام(اطلاعات بیشتر)

فعلا که نه امروز داریم نه آینده

بی نام(اطلاعات بیشتر)

با سلام

دوست عزیز شما باید به شرایط خودت نگاه کنی . ادمین هم سوالی مثال های خیلی خوبی زده بودند . من خودم را مثال می زنم من اگر امروز به فکر دوران پیری ام نباشم اون هم در حالی که نه بچه ای دارم نه همسری در دوران پیری بی کس و بی پول می افتم یک گوشه ای پس بهتره الان یک پس اندازی برای خودم جور کنم که اقلا" وقتی پیر شدم بطونم یک پرستار بگیرم یا اصلا" بهترش این است که مراقب سلامتی خودم باشم و پیاده روی کنم و تغذیه سالم داشته باشم تا در دوران پیری سر پا باشم . اما خوب شاید هم فردا افتادم مردم . پس واقعا" همه چیز نسبی است . ولی چیزهایی مثل بیمه و قسط و غیره روشهای منطقی برای فکر در مورد آینده هستند که متاسفانه چون در آیندههمگی پیر می شویم باید مراقب باشیم .

بی نام(اطلاعات بیشتر)

سلام

باید به این سوال جایزه داد.که سوالی کرده که جوابش میشه بیجوابی حالا یعنی چی.

ما همینک زحمت میکشیم تا خانواده در آرامش باشد و حال رو ترجیح داده چون میخوایم فرزندانمان در اینده در اسایش باشن

پس بهتر بگیم حال رو ترجیح میدم که زحمت بکشم که در اینده که میخواد بعد ما باشه و من ترجیح دادم به اینده فرزندم فکر کنم پس ترجیح میدم در حال حاظر را برای اینده فرزندان و اسایش فرزندان و فکر و ترجیح دادن بعد حال در اینده

یکم متن سنگین شد بازش کنم ببینید حال رو میشه ترجیح داد چون داریم زندگی میکنیم

آینده رو هم همینطور

چون در حال زحمت میکشیم که در اینده در اسایش باشیم

پس هردو به نظرم یکی میباشد البته این نظر من میباشد

لطفا یک گزینه را انتخاب کنید