لیست کامل مطالب سایت
چت آنلاین

اجتماعی بودن بهتره یا تنهایی؟ دلایل ترجیح تنهائی یا در جمع بودن بر یکدیگر

بیماری عجیب و غریب کرونا آدم های زیادی رو خونه نشین کرده و خیلی ها هستن که دیگه تمایلی به شرکت در جمع و اجتماع رو نداشته و تنهایی رو ترجیح میدن.

تجربه یک تنهائی جبری، و لزوم فاصله گرفتن از جمع و اجتماع و دیگران، شاید یک سوال خاص رو تو ذهن بعضی ها ایجاد کرده باشه، اونم اینکه واقعا تنهایی بهتره یا تو جمع بودن؟

انسان ها تنهایی رو بیشتر دوست دارند یا جمع رو؟

یکی از تفاوت های مهم انسان ها با حیوانات در اینه که انسان ها چه در تنهایی و چه در جمع ها، افکار، رفتار و شخصیت خودشون رو دارن و تنوع خیلی گسترده ای از امیال و اعمال رو میشه تو انسان ها دید.

بواسطه همین تنوع هم هست که خیلی سخته بتونیم بگیم انسان ها فلان جور هستن!

بعضی آدم ها تنهایی رو بیشتر دوست دارن و بعضی جمع رو!

بعضی آدم ها منزوی بنظر میرسن و بعضی های دیگه اجتماعی!

منزوی کیست؟

در عرف، به کسیکه دوستان کمی داشته و اکثر زمان خودش رو "تنها" و در "خانه" و با کمترین حد ارتباط با دیگران می گذرونه، "منزوی" میگن.

اجتماعی کیست؟

در عرف، به کسیکه دوستان زیادی داشته و زمان های بیشتری رو در "جمع"، "مهمونی" و "سفر" میگذرونه و به ارتباطات بیشتر با دیگران علاقه منده، "اجتماعی" میگن.

تفاوت تنهایی و تنها موندن

یه نکته مهمی که باید در نظر داشت اینه که تنها موندن یه اتفاق ناراحت کننده و حتی وحشتناکه که ممکنه حتی بعضی نسبت بهش فوبیا داشته باشن.

تنهایی مد نظر ما در این متن، تنهایی اختیاریه نه اینکه دیگران آدم رو تنها بذارن یا آدم بی کس و کار باشه!

تنهایی بهتر است یا جمع؟ منزوی بودن بهتر است یا اجتماعی بودن؟

سوالی که میخواهیم تو این مطلب به اون جواب بدیم اینه که آیا تنها و منزوی بودن بهتره یا جمع گرا و اجتماعی بودن؟

اهمیت پاسخ به این سوال از این نظر هست که احتمال داره خودمون یا دیگران این سوال رو در ما ایجاد کنند که آیا میلمون به تنهایی یا حضور در جمع طبیعیه یا نه؟ مشکلی نداشته باشیم یهو؟

بهرحال خیلی از مردم که اهل "قضاوت منفی" هستن ممکنه ما رو محکوم به "منزوی" بودن یا "ددری" بودن کنن، اما ما در این مطلب آدم ها رو به دو دسته "تنهایی دوست" و "جمع دوست" تقسیم میکنیم.

احتمالا اکثر افرادی که خودشون رو جزء هر کدوم از این دسته ها میدونن، از خلق و خوی خودشون دفاع میکنن و اونو بهتر میدونن.

احتمالا عده ای هم این دسته بندی رو قبول نداشته باشن و بگن در برخی اوقات جزء دسته اول هستن و در برخی موارد هم جزء دسته دوم و برحسب موقعیت رفتارهای متفاوتی نشون میدن.

واقعیت هم همینه که همه انسانها در برخی زمان ها یکی از این حالات رو ترجیح میدن و هیچکسی نیست که بخواد همیشه عمرش تنها باشه و هیچکسیم نیست که هیچوقت نخواد با خودش خلوت کنه.

اما اینکه در اکثر مواقع چه حالتی رو ترجیح میدیم، نشون میده که ما جزء کدوم دسته از افراد هستیم.

آیا میل به تنهایی یعنی منزوی بودن؟

به باور من، تمایل به تنهایی و ترجیح تنهایی بر جمع، مساوی و هم معنی "انزوا طلبی" و "منزوی بودن" که یک صفت "منفی" به حساب میاد، نیست.

خود من بعنوان نویسنده این متن و موسس هم سوالی، شخصا تنهایی رو ترجیح می دم و تقریبا میشه گفت همیشه تنها و مشغول انجام کارهای شخصی خودم هستم و جز خانوادم تقریبا هیچکس منو نمیبینه بگونه ای که شاید بسیاری از افراد تصور کنند که من یک شخص منزوی هستم.

و بعد از خوردن برچسب منزوی هست که شما رو یک شخص افسرده، غمگین، بی انرژی، درون گرا، ساکت و ... تصور می کنند در حالیکه افرادیکه من رو مبینن متوجه میشن چقد با تصوری که داشتن متفاوتن و من با اینکه میل زیادی به تنهایی دارم، شدیدا برون گرا، پر انرژی و عاشق ایجاد ارتباطم.

از نظر من، افرادیکه تنهایی یا جمع رو ترجیح میدن برای کار خودشون یک یا چند دلیل خودآگاه یا ناخودآگاه دارن که تا زمانیکه ما ندونیم علت واقعی تمایلشون به تنهایی یا جمع چیه نمیتونیم قضاوت کنیم که چقد کارشون خوب یا بده.

به بیان دیگه خود تمایل به تنهایی یا تمایل به حضور در جمع، به خودی خود، نه خوبه نه بد، و دلایلی که باعث این انتخاب میشه به ما میگه که چقدر این انتخاب خوب یا بد است.

منظور از بد در اینجا یعنی حالتی که طبیعی نیست و نیاز به تغییر و حتی درمان دارد.

علل مشترک تمایل به تنهایی یا جمع

تمایل به تنهایی یا جمع سه دلیل مشترک داره که عبارتند از:

  1. ژنتیک و وراثت:

    که عامل اکثر خصوصیات ماست. بعضی ژنشون تنهایی پسنده و برخی دیگه جمع پسند.

  2. عادت یا اعتیاد:

    کسیکه از بچگی تنها بوده یا تو جمع بوده ممکنه به این حالت عادت کنه یا حتی معتاد این حالت بشه!

  3. عدم تجربه:

    کسیکه همه عمرش یک وضعیت رو تجربه کرده، ممکنه نتونه تصور درستی از لذت و منافع حالت دیگه داشته باشه و برای همین به غلط، وضعیت فعلیش رو انتخاب میکنه.

علل تمایل افراد به تنهایی و انزوا

9 دلیل زیر رو میشه جزء عمده دلایلی دونست که افراد بخاطر اون به تنهایی و دوری از جمع علاقه پیدا میکنن.

این دلایل رو با دقت بخونید و یکی یکی به هر کدوم فکر کنید که آیا این دلیل شامل حال شما میشه یا نه.

  1. بیماری های جسمی یا روانی:

    که فرد رو انزوا طلب می کنه یا فرد اختیارا تصمیم میگیره که وارد جامعه نشه.

  2. کمبودها، نواقص و شکست های زندگی:

    که باعث میشه فرد تمایلی نداشته باشه دیگران ببیننش که این دیدن احیانا باعث تحقیر توسط دیگران یا مورد سوال و سرزنش قرار گرفتن بشه، و یا اینکه اصولا بدون دخالت دیگران فرد احساس سرخوردگی کنه.

  3. عدم توانائی در برقراری ارتباط یا عدم جذابیت یا اعتماد بنفس:

    که باعث میشه فرد ترجیح بده وارد جمعی نشه که حسه تلخه پس زده شدن و پذیرفته نشدن رو تجربه کنه.

  4. تنفر از دیگران:

    افرادیکه بواسطه حوادث زندگی یا ناراحتی و ناملایمات و تجربیات تلخ، بنوعی از دیگران و جامعه متنفر شده و مایل به دیدن کسی نباشند.

  5. خاص بودن:

    افرادیکه اخلاقیات خیلی خاصی دارن که توسط دیگران قابل درک نیست و بهمین دلیل اختیارا یا اجبارا به تنهایی و انزوا رو میارن.

  6. آدم حسابی بودن:

    افرادیکه بواسطه خودساختگی و غنای شخصیتی، با تنهایی خودشون حال میکنن و نیاز کمتری به دیگران در خودشون احساس میکنن.

    چنین افرادی اینقدر کارها و برنامه ها برای رشد فردی خودشون دارن و اینقد از این برنامه ها لذت میبرن که اصولا لذت حضور تو جمع براشون خیلی کمتر از لذتیه که خودشون تو تنهایی میبرن.

  7. متفاوت بودن:

    افرادیکه مجبور میشن در یک جامعه ای قرار بگیرند که به آن تعلق ندارند. مثلا تصور کنید به هر دلیلی مجبور شید در گینه بیسائو زندگی کنید!

  8. محیط زندگی بد:

    زندگی در جامعه ای نا امن، با مردمی عصبی، با شهرهای شلوغ و کثیف با ده ها خطر بالقوه.

  9. اقلیت بودن:

    اقلیت های پذیرفته نشده در جامعه، که تمایلشون رو به ارتباط با اکثریت از دست میدن.

علل تمایل افراد به جمع و اجتماع

9 دلیل زیر رو میشه جزء عمده دلایلی دونست که افراد بخاطر اون به حضور در جمع و اجتماع علاقه دارن.

این دلایل رو با دقت بخونید و یکی یکی به هر کدوم فکر کنید که آیا این دلیل شامل حال شما میشه یا نه.

  1. اجتماعی بودن:

    قاعدتا شنیدید که گفته میشه "انسان ذاتا یک موجود اجتماعیه" و اصولا برای همینم هست که شاید تصور بشه که حالت پیشفرض و طبیعی انسان اینه که مایل به شرکت در جمع باشه.

    اما واقعا هیچکس نمیتونه بگه آیا انسان ذاتا اجتماعی بوده یا در طول تاریخ، بر حسب ضرورت های زنده موندن، اجتماعی شده.

    بهرحال چه اجتماعی بودن جزء ذات آدم بوده باشه چه بعدا اجتماعی شده باشه یا چه بگیم اصلا ذات آدم اجتماعی نیست و فقط بخاطر اجبار و ضرورت اجتماعی شده، در هر حال الان انسان اجتماعیه و بدون هیچ دلیل دیگه ای هم دوست داره تو جمع ها حاضر بشه.

  2. همنشینی با افراد مورد علاقه:

    آدم یه سری افراد رو چه بواسطه نسبت خانوادگی و فامیلی و چه بدون هیچ نسبتی، دوست داره ببینه و باهاشون معاشرت داشته باشه. در این حالت نیاز آدم فقط همنشینی با افراد مورد علاقه اش هست و نه هیچکدوم دیگه از دلایلی که در ادامه گفته میشه.

  3. تمایل به خودنمائی:

    بطور طبیعی همه انسانها دوست دارن نکات مثبتشون رو دیگران ببینند که این اصلا هم بد نیست.

    شما تا تو جمع قرار نگرفته باشی کسی نمیتونه اکثر خوبی هاتو ببینه. پس جمع رو دوست داری!

  4. کم مایگی:

    که باعث میشه فرد چیز جذابی درون خودش حس نکنه که بتونه از اون لذت ببره و بهمین خاطر همیشه برای لذت بردن، نیاز به دیگران داره.

  5. بی برنامگی:

    که باعث می شود فرد در صورت تنهایی هیچ کار جذابی برای انجام دادن نداشته باشه.

  6. عدم امنیت، تفاهم و آرامش در خانه و خانواده:

    که باعث میشه فرد از خونه فراری و به آغوش جامعه پناه ببره.

  7. جذابیت و محبوبیت:

    تصور کنید یک بازیگر یا فوتبالیست معروف و محبوب هستید. طبیعیه که وقتی در جمع قرار گرفته و کلی مورد توجه قرار میگیرد خیلی لذت میبرید و این حس بهتری بهتون میده تا وقتی تو اتاقتون تنها نشستید و هیچ فرقی با سایر افراد ندارید!

  8. تمایل به رهبری و مدیریت:

    بعضی ها سیستما علاقه مندن که دیگران رو مدیریت و رهبری کنن یا به هر شکلی جلودار و در رأس یک گروه و دسته ای باشن. چنین افرادی طبیعیه که علاقه مند باشن در جمع قرار بگیرن و به این علاقشون برسن.

    مثلا تصور کنید شما چطور میتونید علاقه مند به "تور لیدری" باشید ولی در عین حال مایل به تنهایی و خونه نشینی باشید؟

  9. فاصله گرفتن از خود:

    بسیاری از افراد زمانیکه با خودشون تنها میشن افکار و احساسات شدیدا منفی به خودشون یا زندگیشون یا اتفاقات گذشته پیدا میکنن که ترجیج میدن همیشه ذهنشون از خودشون و زندگیشون منحرف بشه و بنوعی هیچوقت با خودشون خلوت نکنن.

میل بد

با توجه به دلایلی که گفته شد، مشخصه که همیشه میل به تنهایی یا جمع، خوب یا بد نیست بلکه بنا به دلیلی که برای کار و انتخابمون داریم، ممکنه رفتاری طبیعی یا غیر طبیعی داشته باشیم.

بطور کلی اگر یکی از شرایط زیر رو دارید بدونید که تمایلتون به تنهایی یا جمع، نشونه مشکلی در شماست:

تنهایی بد

اگر به دلایل "میل به تنهایی و دوری از جمع" با دقت نگاه کنیم میبینیم که همشون بد نیستن ولی بهرحال دلایل بدی هم برای علاقه به تنهایی وجود داره.

بطور کلی اگر یکی از نشونه های زیر رو دارید بدونید که میل به تنهاییتون، بد و مضره و باید درمانش کنید:

تنهایی خوب

اگر هیچ یک از نشونه های مشترک "میل بد" و "تنهایی بد" که در بالا گفته شد رو ندارید میشه گفت تنهاییه خوبی دارید و نیازی نیست که نگران باشید و میتونید با خیال راحت از خلوت خودتون لذت ببرید.

جمع طلب بودن بد

اگر به دلایل "میل به حضور در جمع" با دقت نگاه کنیم میبینیم که همشون بد نیستن ولی بهرحال دلایل بدی هم برای این علاقه وجود داره.

بطور کلی اگر یکی از نشونه های زیر رو دارید بدونید که علاقتون به حضور در جمع، بد و مضره و باید درمانش کنید:

اجتماعی بودن خوب

اگر هیچ یک از نشونه های مشترک "میل بد" و "جمع طلب بود بد" که در بالا گفته شد رو ندارید میشه گفت میلتون طبیعیه و نیازی نیست که نگران باشید و میتونید با خیال راحت از معاشرات با دیگران و حضور در جمع ها لذت ببرید.

نتیجه گیری

همه حرفایی که زده شد رو میتونیم اینطوری خلاصه کنیم که اگر واقعا (و نه خود فریبانه) حال خوشی دارید و در انتخابتون (چه تنهاییه و چه در جمع بودن) افراط نمی کنید و می تونید براحتی حال مخالف انتخاب فعلیتون رو تحمل کنید و مشکلی با ارتباط با خودتون و دیگران ندارید، هر طوری هستید خوب و طبیعی و درست هست.

از زندگی و انتخابتون چه تنهایی هست و چه جمع، لذت ببرید و نگران نظرات و قضاوت های دیگران نباشید.

نویسنده ی مقاله ی "تنهایی خوبه یا بد؟ جمع و اجتماعی بودن بهتره یا تنهائی؟"

این مطلب توسط علی متقی پور نوشته، و توسط تیم "هم سوالی"، ویرایش شده است.

لطفا یک گزینه را انتخاب کنید