لیست کامل مطالب سایت
چت آنلاین

نظرات، خاطرات و تجربیات پسران و مردان زنانه پوش

یکی از کاربران مرد متقاضی مشاوره رایگان، برای ما از علاقه ویژه اش به زنانه پوشی و پوشیدن لباس های خانوم ها گفت و از ما خواست تا نظرات و مشاوره های خودمون در زمینه مساله زن پوشی رو مطرح کردیم.

ما هم نظرات خودمون در مورد مبدل پوشی و علاقه ایشون به پوشیدن لباس های زنونه، رو با ایشون در میون گذاشتیم.

این چت مشاوره ای با خواست و رضایت ایشون، و بدون ذکر نام و نشانی از ایشون، بصورت عمومی در "هم سوالی" منتشر شد تا محلی برای بحث و تبادل نظر در مورد زنانه پوشی شکل بگیره.

خوشبختانه این صفحه مورد توجه گوگل قرار گرفته و بازدید زیادی ازش صورت گرفت و همین باعث شد زنانه پوش های زیادی از این صفحه بازدید کنن و داستان ها، تجربیات و ماجراهای میل به زنانه پوشی خودشون رو مطرح کنن.

بهمین دلیل تصمیم گرفتیم علاوه بر صفحه اصلیه مطلب که با عنوان زنانه پوشی پسران و مردان در سایت منتشر شده، یک صفحه با عنوان ماجراهای زندگی مردان زنانه پوش نیز ایجاد کنیم و نوشته های دوستان مبدل پوش در مورد احساسات و تجربیات زنانه پوشی خودشون رو برای مشاهده سایر کاربران به اشتراک بذاریم.

البته هدف از انتشار این متن ها آشنائی افراد با مقوله زنانه پوشی است و خاطرات و تجربیات دوستان ویرایش شده تا حاوی مطالب آزار دهنده یا غیر اخلاقی نباشه.

شما هم میتونید علاوه بر خوندن نظرات و تجربیات دیگران، در این مباحث شرکت کنید. مطالب شما در مورد زنانه پوشی، در صورتیکه مایل باشید، بدون نام منتشر می شود.

با توجه به تعداد بالای مطالب ارسالی، این داستان ها و خاطرات و نظرات در چند صفحه منتشر شده است که این صفحه صفحه اول آنهاست. لینک سایر صفحات را در زیر مشاهده میکنید:

پیام های کاربران در مورد زنانه پوشی

بی نام(اطلاعات بیشتر)

منم یه زنانه پوش هستم. الان حدود 20 ساله زنونه میپوشم.

گرایش به مبدل پوشی در علم روانشناسی بهش "ترنس وستیسم" گفته میشه. ترتس سکشوال دوجنسه های روحی هستن که حتما باید تغییر جنسیت بدن ولی ترنس وستیسمها از جنسیت خودشون راضی هستن ولی از اینکه به تغییر جنسیت فکر کنن لذت میبرن و گهگاهی فکر اینکه با تغییر جنسیت زندگی جدیدی خواهند داشت به خودشون نگاه دیگه ای میکنن ولی در واقعیت تقریبا هیچکدامشون حاضر به تغییر جنسیت نیستن. البته ترنس وستیسم سه نوع هس. نوع خفیف متوسط و واقعی. نوع واقعی بعضی روحیاتشون شبیه به ترنس سکشوالها هس.

من خودم با تحقیقاتی که کردم از نوع واقعی هستم. مثلا گهگاهی فکر میکنم کاش دختر بودم و میتونستم مادر بشم ولی وقتی در واقعیت به این فکر میکنم که آلت جنسیم رو به تیغ جراحی بسپارم کلا از فکر تغییر جنسیت میام بیرون و ترس وجودم رو میگیره و پیش خودم میگم من از جنسیتم راضیم نیازی به تغییر جنسیت ندارم.

منم اگه تو خونه تنها زندگی میکردم همیشه زنانه میپوشیدم و حتی اگه میتونستم آرایش کنم و کسی نفهمه بیرون از خونه هم با پوشش زنانه میرفتم. وقتایی که تو خونه تنها میشم کلا همه وقت زنانه میپوشم و بسیار حس زیبا و آرامبخشی بهم میده. ولی تا الان که 33 سالمه بخاطر همین زنانه پوشی ازدواج نکردم.

من از هر لحاظ چه جنسی و چه عاطفی واسه خوشبخت کردن همسرم مشکلی ندارم و خیلیم خوش قلب و مهربان و احساسی و خانواده دوست هستم ولی خب فکر نکنم دختری باشه که همچین همسری بخواد که میل به زنونه پوشی داشته باشه. دوستان نظرتون رو جویا هستم.

بی نام(اطلاعات بیشتر)

سلام

من هم همین حسهارو دارم و خودمو پسر نمیدونم ی موجود خاصی میبینم که دوست دارم زن باشم ولی نمیشه.

همیشه از بچگی وقتی خانواده میرفتند مهمونی باهاشون نمیرفتم و از لباس های خونه استفاده میکردم و زن پوشی میکردم احساس آرامش خاصی بهم دست میداد که فقط خودم یا ی ترنس مثل خودم درک میکنه چی میگم

احساس رضایت وقتی خودمو تو آینه میدیدم و از زیبایی لحظه ای که برام بوجود اومده بود احساس لذت شدیدی میکردم

به فکر رابطه جنسی نبودم چون من هنوز بچه بودم اون موقع ها ایننرنتم نبود فکر میکردم تنها آدمی هستم که دوست دارم دختر باشم و خودمو همیشه سرزنش میکردم

درست مثل ی معتاد میدونه زندگیش با مواد مخدر خراب میشه ولی بی اختیار به سمتش میره برای منم همینطور بود

مدتها از پوشیدن لباس زنونه فاصله گرفتم و بجاش تو آرزوهام خودمومو زن فرض میکردم تا اینکه یک روز دیدم ۲۲ سالم شده و ریش های صورتم کامل شده خیلی ناراحت بودم موهای زیر گردنم هر روز داشت زیاد میشد احساس خیلی بدی داشتم بلوغ مردانه اصلا برام لذت بخش نبود من همیشه دوست داشتم زیبا باشم دوست نداشتم زشت و زخمت بشم تنها چیزی که بلوغ مردونه یعنی این هورمون بیخود تستوتسترون مردونه که چیزی جز زشتی نداره نتونست ازم بگیره صدام بود نمیدونم چطوریه صدا دروغ نمیگه روح من زنونست و صدام هر روز پخته تر میشد طوری که با صدای یک زن خوش صدا فرقی نداشت مدتها با صدام پسرها رو سرکار میذاشتم و نقش دوست دخترشون رو بازی میکردم ولی هر بار خودمو سرزنش میکردم میگفتم اخه تو باید دوست دختر بگیری مخ بزنی همسن و سالهاتو ببین واقعا که تو عرضه مخ زدن نداری

وای بازم میگم تمایلی نداشتم به دختر نزدیک بشم دوست داشتم باهاشون حرف بزنم ولی روم نمیشد حتی جلو برم خلاصه با این حس ها سالها گذشت و من دوستی نداشتم نه پسر نه دختر واقعا تنهایی آزارم میداد رفتم داخل اینترنت سرچ زدم آیا امکان تغییر جنسیت هست ؟ که بعد توی سن ۲۴ سالگی فهمیدم من ترنسم و میتونم دختر بشم خیلی خوشحال شدم ساعتها تو اینترنت سرچ میکردم تا شاید راهی پیدا کنم که نشون بده ترنس نیستم ولی ته دلم راضی بودم ترنسم ولی عقلم میگفت نه تو ترنس نیستی

خلاصه تو سن ۲۶ بود که عقل و دلم با هم موافق شد و باور کردم ترنسم و راهی نداره باید بسازم ولی هر راهی بگی امتحان کردم حتی دوست دختر پیدا کردم مدت یکسال باهاش بیرون میرفتم و چند باری رابطه داشتم بدم میومد ی جورایی ولی میگفتم امتحان کن شاید خوشت اومد

امتحان کردم بارها حس خیلی نابی نبود فقط زمان ارضا خوب بود وگرنه کل مدت رابطه چندان رضایتی و حس خاصی نبود خلاصه دوست داشتم موهای بدنمو بزنم ولی نمیشد دوست دخترم دعوام میکرد، بهش علاقه پیدا کرده بودم نه علاقه دوست دختر دوست پسری ی جوری بود که چون از تنهایی خارج شده بودم احساس خوبی بود ولی بعد ی مدت دیگه نتونستم تحمل کنم و دوستی ما بهم خورد تو طول این مدت من همیشه فکر دختر شدن بودم ولی وانمود میکردم پسرم تو هیچ مشکلی نداری همش سرزنش ولی فایده نداشت شب که میشد آرایش و لباس زنونه و نگاه کردن به آینه ساعتها اصلا خسته نمیشدم

ی چیزی رو یادم رفت بگم اخر سر به هورمون زنونه روی آوردم و هر شب شاهد بزرگ شدن سینه هام بودم وای نمیدونم بعد این چی بشه که لو برم ولی سینه هام خیلی تابلو شده دیگه فرم زنونه گرفته و هیکلم هم از قبل زنونه بود الان زنونه تر شده ولی همیشه پنهان میکنم چرا که این مشکل رو کسی درک نمیکنه

واقعا ما تقصیری نداریم ما اینطوری آفریده شدیم و تنها راه که بتونیم آبی روی این آتیش بریزیم اینه با لباس زنونه به حس هامون نزدیک بشیم

و ی مطلب دیگه اینکه من هیچ وقت با پسر نبودم و غرورم اجازه نمیده هیچ وقت موندم چیکار کنم برام دعا کنید بمیرم راحت بشم

بی نام(اطلاعات بیشتر)

سلام منم از بچگی همین حس علاقه به زنونه پوشی دارم و تا مدت ها فکر میکردم فقط منم که همچین مشکلی دارم و بعد چندین سال تازه از طریق مجازی فهمیدم که هستن کسایی که مث من زنونه پوشی و زن بودنو دوست دارن .از همون بچگی وقتی ه همه خونواده میرفتن مهمونی یا جایی شروع به زن پوشی میکردم بهم ارامش خاصی میداد .یک نوع لباس بلند زنانه همیشه با روسری میپوشیدم و کارای خونه انجام میدادم مث ظرف شستن جارو زدن این کار بهم ارامش میداد.یه بار دلمو زدم به دریا و چادر سرم کردم رفتم بیرون زیر چادر از ترس میلرزیدم ولی حس خوبی بهم میداد .همیشه حسرت میخورم که کاش منم یه زن خونه دار بودم خیلی سعی کردم این فکر از سرم بیرون کنم ولی همیشه تو ذهنمه

لطفا یک گزینه را انتخاب کنید