لیست کامل مطالب سایت
چت آنلاین

بررسی و نقد سریال Squid Game یا بازی ماهی مرکب

سریال بازی ماهی مرکب رو میشه به شخصیت کلاه قرمزی تشبیه کرد که پر از خطا و غلطه اما بازم دوست داشتنیه.

این سریال کره ایه ساخته نتفلیکس امریکا (Netflix)، در عین اینکه به شهرت و محبوبیت جهانی خیره کننده ای رسیده، اما اشکالات و ایرادات زیادی هم داره که تا الان خیلی هاش توسط منتقدین و بینندگان این سریال، مطرح شدن.

من (نویسنده) بعنوان یکی از بینندگان و علاقه مندان سریال Squid Game (اسکویید گیم) تصمیم گرفتم لیستی از ایرادات و اشکالات سریال بازی مرکب تهیه کنم و توش به همه ایراداتی که بنظرم به این سریال وارد هست اشاره کنم.

متاسفانه یا خوشبختانه این لیست اینقد بلند بالا شد که امکان بررسی فقط در یک مقاله وجود نداشت بهمین دلیل این نقد در چند قسمت برای خوندن کاربران بر روی سایت "هم سوالی" قرار گرفته.

بنر سریال بازی مرکب

شما هم اکنون در قسمت چهارم این سری مقالات نقد سریال بازی ماهی مرکب هستید و در زیر میتونید معرفی محتوای همه قسمت های این نقد رو مشاهده کنید:

در سه قسمت قبل چه گذشت؟

در سه قسمت ابتدایی، ضمن ارائه اطلاعات و مقدماتی در مورد این سریال و نحوه نقد اون، به 16 مورد اشکال اساسی و کلی این سریال اشاره، و هر کدوم توضیح داده شد.

جلو بودن زیادی دو بازیکن نسبت به سایرین

در ادامه چه خواهیم خواند؟

از این قسمت، میخواهیم در مورد صحنه ها و اتفاقات سریال صحبت کنیم. بهمین منظور از قسمت اول شروع میکنیم و تک به تک صحنه های مورد دار رو معرفی، و در مورد اشکالشون صحبت میکنیم.

البته طبیعتا همه ی قسمت ها به یک اندازه مشکل ندارن و بعضا نقد کوتاه تری دارن.

ضمنا تا حد ممکن به اشکالاتی که در قسمت "اشکالات کلی سریال Squid Game" اشاره شد دیگه پرداخته نمیشه.

قسمت اول سریال Squid Game

محتوای قسمت اول سریال بازی مرکب معرفی شخصیت و نحوه زندگی شخص اول سریال بود که با مشکلات و چالش های زندگیش آشنا شدیم و بعد دیدیم که چه اتفاقاتی باعث جذب اون به سیستم بازی ها شد.

در ادامه هم با مجموعه و سیستم برگزاری های بازی ها آشنا شدیم و اتفاقات بازی اول رو هم مشاهده کردیم.

مجموعا میشه گفت که قسمت اول این سریال جزء قسمت های پر محتوا و جذاب این سریال 9 قسمتی بود و تو همین یک قسمت با بسیاری از جنبه های این سریال آشنا میشیم.

شروع Squid Game با بازی Squid

سریال بازی مرکب با تصویر و توضیح یک بازی کودکانه و قدیمی کره ای، به نام Squid شروع میشه و کاش که با تصاویر همین بازی در قسمت آخر تموم میشد و کارگردان ماجرا رو ادامه نمیداد و این پایان ضعیف رو برای سریال رغم نمیزد.

در مورد اشکالات این بازی و نحوه انجامش، تو قسمت نقد بازی آخر، صحبت خواهیم کرد.

شروع آشنائی شخصیت اول و پیرمرد

گانبو شدن شخص اول و پیرمرد در سریال بازی ماهی مرکب

در محل برگزاری مسابقات و در لحظه ای که بازیکن ها از خواب بیدار میشن، همه متعجب از تخت هاشون میان بیرون تا نگاهی به اطراف بندازن و این یک حالت کاملا طبیعیه؛ اما این وسط چه دلیلی داره پیرمرد که خودش صاحب کل اون مجموعه هست در حال شمردن اعداد یا بازیکن ها باشه؟

آیا واقعا بخاطر اینکه دچار زوال عقل نشه شروع به شمردن کرده؟! چرا تو ادامه سریال دیگه اینکارو نمیکنه؟ اگر بفرض هدفش جذب شخصیت اول بود، این راهش بود؟!

چرا شخصیت اول سریال به این کارش گیر میده و شروع به صحبت میکنه باهاش؟ یعنی جالب ترین و مهمترین چیزی که تو اون لحظه و مکان براش وجود داشته یه پیرمرد مردنی بود که درحال شمارشه؟

هدف کارگردان این بوده که بنوعی این دو نفر رو با هم آشنا کنه و نشون بده که این دو نفر شروع به صحبت و آشنائی میکنن اما باید سناریوی معقول تر و جذاب تری برای ایجاد ارتباط بین این دو نفر طراحی میکرد.

شما اگر یهو بعد از یه خواب بیدار شید و تو یه جای ناشناخته باشید همه چیز رو بیخیال میشید و میرید با یه پیرمرد بحث کنید که چرا داره اعداد رو میشماره؟ مدام هم اون پیرمرد بهتون بگه ساکت شو ولی شما بازم ادامه بدید؟!

صحبت دو بازیکن در سریال بازی مرکب

شخصیتی که تو ابتدای سریال اون رفتار رو با مادر پیر خودش داشت، یهو به گپ زدن با یک پیرمرد غریبه علاقه مند میشه!

رابطه مرد خلافکار و دختر جیب بر

بعد از صحنه بالا، صحنه مهم بعدی دعوا مرد خلافکار و دختر جیب بر هست که این اتفاق هم کاملا غیر معقوله.

شما اگر وارد یه محیط جدید بشید که قراره توش بازی و رقابت کنید تا پول زیادی بدست بیارید، قبل از اینکه هنوز با هیچی آشنا بشید شروع میکنید یه نفر رو بزنید؟ کدوم انسان واقعی ای چنین رفتاری میکنه؟ دقت کنید که اون زمان هنوز کسی نمیدونست که وارد چه جهنم بی قانونی شده!

اگر این کینه اینقد عمیق بود که نمیتونست جلوی خودش رو بگیره، چرا در ادامه داستان خبری ازش نبود و دیگه این مرد خلافکار این دختر رو کار خاصی نداشت و دنبال کشتن سایرین بود، در حالیکه اتفاقا با برخوردهایی که صورت گرفت، باید کینه اش بیشتر هم میشد؟

مرام کره ای

یه سوال دیگه! تو کره جنوبی اگر یه مرد خلافکار شروع به زدن یه دختر ضعیف کنه، 454 نفر دورش جمع میشن و با هر لقدش به دور صدای "اوووه" در میارن؟

یعنی هیچکدوم نمیرن جدا کنن یا مانع بشن؟ بجاش یه دایره تشکیل میدن و کتک خوردن طرف رو نگاه میکنن؟

دایره ی دعوا

عکس های زیر رو به ترتیب و با دقت نگاه کنید:

دعوای اول بازی ها در سریال Squid Game

تو زمانی دعوایی که در بالا توضیح دادم، جمعیت زیادی یه دایره بزرگ تشکیل داده بودن و شخصیت اول سریال بهمراه مرد خلافکار و دختر جیب بر تو این دایره ایستاده بودن. اما به محضیکه نیروهای بازی وارد شدن، با اینکه همه سر جاشون خشکشون زده بود، هیچ خبری از دایره نبود و همه شرکت کننده ها خیلی منظم در کل سالن پخش بودن.

نکته عجیب تر اینکه تو تصاویر بعدی، هم شخص خلافکار و هم دختر جیب بر در کنار تخت ها بودن و نه وسط، و شخصیت اول سریال هم ته سالن بود نه جلو!

مربع پشت دایره

بعد از دعوای بالا، نیروهای ماسک زده وارد خوابگاه بازیکن ها میشن که ترکیبی از یک مربع و چندین دایره بودن که مربع پشت سر دایره ها بود.

طبق منطق سریال، همیشه مربع ها که مقام بالاتری دارن جلوی بقیه نیروها وامیستن و پشت سرشون هم نیروهای مثلث که مسلح هستن قرار میگیرن و در مرتبه بعدی دایره ها که حکم کارگر رو دارن قرار دارن.

کارگردان که میخواد وجود خشونت و سلاح رو تو این سیستم از دید ما مخفی کنه بجای نیروهای مثلث از دایره استفاده میکنه و برخلاف کل سریال، مربع رو هم در پشت سر قرار میده تا یک حال ورود نمادین و خاص رو ایجاد کنه.

دیدن این صحنه خالی از لطف نیست:

مربع، مرد حافظه جهان!

بعد از حضور نیروها، بازیکن ها شروع به پرسیدن سوال میکنن و شخص مربع ظاهرا اطلاعات همه ی این 456 نفر (در واقع 455 نفر) رو حفظ بود؛ چون به محض اعتراض پسر همسایه شروع میکنه اطلاعات اونو دقیقا میگه و بعدم اطلاعات برخی دیگه از بازیکن ها رو.

ممکنه بگید شخص مربع یه گوشی داشته که به سرعت اطلاعات سایرین رو بهش میدادن و شخص مربع هم خیلی سریع همون ها رو تکرار میکرده! اما در چند موردی که افراد نقاب دار، نقابشون رو برمیدارن هیچ گوشی ای تو گوششون وجود نداره که بخواد صحبت محرمانه ای باهاشون بشه ضمن اینکه حتی اگر کسی تو گوشی شما اطلاعاتی رو بگه، محاله شما بتونید اینقد سریع اونها رو تکرار کنید.

کارگردان با این روش ها میخواد به شما تسلط بالای برگزارکنندگان رو روی مسائل نشون بده تا شما رو شیفته عظمت سیستمی کنه که خود کارگردان در جاهای مختلف نشون میده به اندازه یک مغازه ی پفک فروشی هم امنیت نداره و حتی کارکنانش هم خائن و قاچاقچی هستن!

بازیکن های کتک خور!

تو صحنه ای که شخص مربع داره اطلاعات بازیکن ها رو میده، نشون داده میشه که همه ی اونها مثل شخصیت اول سریال، بازی کردن و بجای پولی که نداشتن، تو گوششون زده شده!!

با توجه به شخصیت هایی که تو مسابقه دیدید، بنظرتون چند درصدشون حاضر بودن مثل شخصیت اول داستان، وایسن تا کسی بهشون سیلی بزنه؟ یعنی اون دخترها یا اون فرد خلافکار هم وایسادن تا بخاطر پول، یکی مدام تو گوششون بزنه؟

واقعا چه نیازی بوده که کارگردان چنین سناریوی غیر جذاب و غیر قابل باوری رو برای ورود به مسابقات در نظر بگیره؟

ممکنه بگید شاید برخیشون کتک نخوردن و بجاش پول دادن.

هر چند که چنین چیزی از صحنه های نمایش داده شده برداشت نمیشه اما بفرضم که این احتمال رو بدیم، اونوقت جذابیت این "بازی ورودی" رو کم میکنه؛ چون اصل امتیاز این بازی این بود که طرف کلی پول بدست بیاره؛ ولی اگر قرار بود با هر شکست پول بده که دیگه این جذابیت وجود نداشت تا طرف جذب این سیستم بازی ها بشه.

بنر سریال بازی مرکب

لطفا لبخند بزنید

در شروع بازی اول، از همه شرکت کننده ها عکس گرفته میشد و بهشون گفته میشد لبخند بزنید و بعد عکس میگرفتن. این عکس ها بعدا در زیر پای مرد جلودار که مدیر مجموعه بود نمایش داده میشد. تنها کسیکه تو عکسش لبخند داشت، شخص اول سریال و اون پسر دلقک بود و عکس هیچکدوم با لبخند نبود. واقعا چرا؟!

بازیکن های منظم

تو تمام این سریال نحوه ایستادن بازیکن ها در کنار هم بگونه ایه که انگار تعدادی بچه مدرسه ای هستن که ناظم ها اونها رو به خط کردن. چه تو جمع شدن بازیکن ها تو محل خوابگاهشون و چه قبل از بازی اول و ... این حالت ایستادن رو میبنید.

اینو تو تصویری که در بالا هم آوردیم دیدیم که همه بازیکن ها خیلی منظم در تمام تصویر پخش هستن و انگار که سر صف مدرسه یا پادگان ایستادن!

چرا نمیائید جلو؟

از این منظم ایستادن که بگذریم، تو بازی اول که رسیدن به خط پایان مطرح بود، مشخص نیست که چرا یه عده ای عقب تر ایستادن!

وقتی شما زمان محدودی دارید که یک مسیر رو به پایان ببرید، چه معنایی داره که عقب تر از دیگران وایسید؟

این تصویر لحظه شروع بازی هست. چرا اونها اون عقب ایستادن و نمیان جلو؟

سونگ گی هون در سریال بازی مرکب

جواب اینه که چون زمین جا نداشته که همه کنار هم تو یه خط وایسن و ضمنا سناریو اتفاقات جوری طراحی شده که باید یه سری عقب تر باشن و یه سری جلو بیفتن، کارگردان گفته این مدلی وایسید که مشکلی برای ساخت سریال پیش نیاد!

اگر شما فیلم مسابقه رو مجددا ببینید، نفراتی که انتها هستن عمدا خیلی کند هم میدوئن که به خط پایان نرسن!

غافلگیری به بهای نقض سناریو و منطق

همونطورکه گفته شد، کارگردان سعی داره مساله خشونت و کشته شدن بازیکن ها رو از ما مخفی کنه و در صحنه کشتار بازی اول ما رو غافلگیر کنه. همین موضوع باعث اشکالاتی هم شده که در گذشته هم در موردش صحبت کردیم.

تو طی روند بازی ها، هرکسی که کشته میشه، بلندگو اعلام میکنه که حذف شده. اما در مورد بازیکن اولی که کشته میشه، ابتدا حذفش اعلام میشه و بعد کشته میشه.

برخلاف تمام کشته شده ها هم هیچ خونی در لحظه اصابت تیر از این فرد نمیاد و کسی متوجه تیر خوردنش نمیشه و فقط صدای تیر میاد و طرف هم خشک میشه (اصطلاحا میگن جمود نعشی) که ربطی به تیر خوردن نداره (انسان بعد از تیر خوردن خشک نمیشه).

در واقع کارگردان منطق و نظم اتفاقات رو فدای این موضوع کرده که بتونه شما رو غافلگیر کنه.

کلیپ زیر رو ببینید:

تبعیض

اگر مسابقه اول رو مجددا ببنید، شخصیت اول داستان هم مثه سایر کشته شده ها، موقع قرمز بودن چراغ، حرکت کرد و به زمین افتاد (توسط اون مردی که فرار میکرد و بطرز غیر منطقی ای بقیه رو هل میداد)، اما تیری بهش زده نشد. توجیهشم اینه که اون عروسک این حرکت رو احتمالا ندیده. اینم از عدالت مسابقه!

مسابقه راحت

تو مسابقه اول، ابتدا از بلندگو عبارت چراغ قرمز اعلام میشد بعد سر عروسک میچرخید و با چشماش حرکت افراد رو آنالیز میکرد. این یعنی اینکه افراد فرصت کافی برای توقف کامل رو داشتن و با توجه به اینکه خطر کشته شدن وجود داشت و خیلی زود همه اینو فهمیدن، براحتی میتونستن از کشته شدن نجات پیدا کنن، اما نکردن!

در واقع این بازی در ظاهر با 456 نفر شروع شد اما کارگردان عزیز همون بازی اول، خیلی ساده اکثر بازیکن ها رو حذف کرد. میدونید چرا؟ چون باید تعداد کشته های بازی اول زیاد میبود. چرا؟ تا هم بازی ترسناک تر بنظر برسه و هم اینکه جایزه ای که جمع میشه مبلغ زیادی باشه که وقتی نمایش داده میشه جذابیت بصری داشته باشه و بازیکن ها وسوسه بشن.

به بیان ساده تر، برای کارگردان لازم بوده که تو مسابقه اول خیلی ها بمیرن؛ با اینکه از نظر منطقی، این بازی اونقد سخت نبود که اینهمه کشته بده!

یه دلیل دیگه هم اینکه، در دور اول که هنوز کسی از جونش هم نمیترسید، فقط یک نفر حرکت کرد که کشته شد و در دور دوم هم، اگر اون پسر فرار نمیکرد، هیچکس کشته نمیشد.

در واقع قبل از اینکه خطر کشته شدن پیش بیاد، بازیکن ها بهتر بازی میکردن در حالیکه منطقی بود، بعد از فهمیدن اینکه احتمال کشته شدنشون هست، دقت بیشتری بکنن و کمتر کشته شن.

جلو بودن زیادی دو بازیکن نسبت به سایرین

لوکیشن و سرعت، طبق نظر کارگردان

همونطور که تو عکس بالا میبینید، دو نفر اولی که تو مسابقه اول کشته میشن بطور غیر معقولی از همه افراد جلوترن. میدونید چرا؟ چون کارگردان میخواد نفر دوم بترسه و به سمت عقب فرار کنه و بعد تیر بخوره. طبیعتا برای این فرار کردن باید فضا داشته باشه پس اجبارا باید خیلی جلوتر از بقیه باشه!

بعد از پایان بازی هم یه عده ای خیلی عقبن. اصولا منطقی پشت جایگاه افراد تو زمین وجود نداره و جالبه شخصیت اول سریال که چند بار بخاطر مسائل مختلف متوقف مونده بود، تونست از خط پایان عبور کنه اما بازم عده ای خیلی از اون عقب تر بودن!

الان تو عکس زیر، چرا بعد اینهمه مدت از بازی، اون دو تا بازیکن هنوز اونجان؟ نمیتونید بگید که برگشتن عقب و اینجا ایستادن!

جایگاه غیر منطقی بازیکن ها در بازی اول

بازم هم مرد خلافکار و دختر جیب بر

دختر جیب بر وسط مسابقه با گرفتن موی مرد خلافکار اونو به زمین انداخت! یه دختر باریک و مردنی چطوری تونست قوی ترین شخص بازی ها رو با گرفتن موش زمین بزنه؟ و البته از اون عجیب تر اینکه مرد خلافکار بعدا انتقامی هم ازش نگرفت!

البته کلا این مرد خلافکار، میزان قدرتش در دست کارگردانه نه خودش. کما اینکه شخص اول سریال هم تو دعوای اول با یه هل کوچیک پرتش کرد اون طرف و دختر پر حرف هم براحتی اونو از پل انداخت پائین.

طول مسابقه اول

مسابقه اول 5 دقیقه ای بود ولی تو سریال 9 دقیقه طول کشید. دقت کنید که زمان های توقف بازی هم جزء اون 5 دقیقه بود و تایمر حرکت میکرد.

پایان قسمت اول

باور میکنید که تموم اونچه تا الان گفتیم بر مبنای قسمت اول از سریال 9 قسمتی بازی مرکب بود؟ البته همونطور که گفتم همه قسمت ها اینقد نکته و اشکال ندارن.

در ادامه به بررسی قسمت دوم میپردازیم.

بنر سریال بازی مرکب

سناریوی بی مزه و آبکی قسمت دوم

قسمت دوم سریال، بسیار غیرجذاب و کلیشه ای بود و فقط میخواست به بیننده نشون بده که چی میشه که بازیکن ها بازی ها رو ترک میکنن و مجددا تصمیم میگیرن به بازی برگردن.

در حقیقت کل این جریان ترک مجموعه و بازگشت دوباره، فقط نوعی کش دادن بیخود ماجرا بود، وگرنه هیچ اتفاق خاص یا جذابیتی ایجاد نکرد.

بجای اینهمه حواشی بیخود مربوط به رای گیری و ترک و برگشت بازیکن ها، فقط کافی بود سناریو اینطوری طراحی میشد که طبق قوانین بازی ها، هر کسی بخواد میتونه حد فاصل دو بازی، مجموعه رو ترک کنه و از ادامه بازی ها انصراف بده و بعدم نشون میداد که اکثریت بازیکن ها بخاطر طمع رسیدن به پول، مجموعه رو ترک نمیکنن.
اینطوری هم خیلی جذاب تر بود، هم میتونست چالش ها و دیالوگ های جالبی رو بین بازیکن ها ایجاد کنه، و هم اینکه با اهداف سریال هماهنگ تر میشد و نیازی به اینهمه کش دادن غیر جذاب نبود.

رای گیری پیچیده

بعد از پایان بازی اول که افراد خواستار خروج از بازی شدن، قرار به رای گیری شد، اما چه نیازی به حضور اون دستگاه و اینهمه تکنولوژی و زمان بود؟

کافی بود بگن موافقین این سمت و مخالفین سمت دیگه، تا براحتی نتیجه مشخص بشه. اما تمایل کارگردان به جذاب تر شدن سریال، باعث ایجاد یک رای گیری شد که تا دقیقه 90 و رای پیرمرد هم حساس موند.

شاید بگید هنر نویسنده و کارگردان اینه که اینجور صحنه ها رو جذاب کنه. جواب اینه که بله هنر فیلم و سریال سازی اینه که برای اتفاقات به ظاهر عادی، سناریوهای جذاب تولید کنه، نه اینکه اتفاقات رو غیر معقول و مصنوعی کنه، تا جذاب بشن.

مثلا کلیپ زیر که مربوط به قسمت سوم هست، یه صحنه عادی کشتن بود که به واسطه کارگردانی و فیلمبرداری خوب، تبدیل به یه صحنه نسبتا جذاب شد. این میشه هنر!

شماره تلفن عجیب

بعد از برگشت از بازی ها، وقتی شخص اول به پلیس مراجعه کرد و پلیس با شماره تلفنی که برای تماس به بازیکن ها داده شده بود تماس گرفت، یه شخصی برداشت و میشه طبیعی دونست که جواب سربالا داد، اما وقتی شخص اول، خودش با موبایلش تماس گرفت، این پیام پخش شد که این شماره در شبکه موجود نیست.

اینهمه پیچیدگی و تناقض فقط برای اینکه کارگردان خواسته یه شماره تلفن رو بعنوان راه تماس اعلام کنه، در حالی که همونطورکه قبلا گفتم، از نظر امنیتی خیلی معقول تر بود که راه ارتباطی دیگه ای معرفی میشد.

جالبه بدونید که این شماره تلفن واقعی هم هست و صاحبش در دنیای واقعی کلی دچار مزاحمت شده!!!

جلودار فقیر و بی فکر!

همونطور که مشخص شد مرد جلودار(مدیر و ناظر سیستم بازی ها)، برادر افسر پلیسی بود که به مجموعه وارد شد. اما تو قسمت دوم دیدیم که این فرد یه مستاجره که تو یه دخمه زندگی میکنه و حتی کرایه اش هم عقب افتاده! جریان چیه؟

راستی چرا این مرد جلودار وقتی میخواست بیاد به این مجموعه، به خانوادش اطلاع نداده بود که چند روز نیست تا اونا نگرانش نشن و دنبالش نگردن؟! اگر اینکارو کرده بود، برادرش که پلیس بود، اصلا پیگیر ماجرا نمیشد و مجموعه لو نمیرفت.

اگر یادتون نیست بهتون یادآوری کنم که تو یک صحنه مادر جلودار با برادر پلیسش تلفنی صحبت میکنه و بهش میگه که خبری از داداشت نیست و این پلیس هم به محل زندگی داداشش میره تا پیداش کنه.

بازگشت پیرمرد

همونطورکه قبلا هم اشاره شد در پایان قسمت دوم نشون داده میشه که پیرمرد هم منتظر اومدن ماشینه تا به بازی ها برگرده. این دیگه هیچ منطق و توجیهی نداره!

کسی که ورود این پیرمرد رو نمیدید که بخواهیم بگیم خواسته صحنه سازی کنه. در واقع این صحنه سازی فقط برای سریال سازی بوده!!

او یونگ سو در نقش اوه ایل نام در سریال بازی مرکب

پایان قسمت چهارم نقد سریال بازی مرکب

تو این قسمت مقاله، قسمت اول و دوم سریال رو نقد کردیم.

تو قسمت بعدی، به بررسی ایرادات و اشکالات قسمت های سوم، چهارم و پنجم سریال بازی ماهی مرکب میپردازیم.

برای خوندن ادامه نقد و بررسی قسمت پنجم مقاله نقد و بررسی سریال Squid Game را مشاهده کنید.

نویسنده ی مقاله ی "نقد سریال Squid Game (قسمت چهارم نقد)"

این مطلب توسط علی متقی پور نوشته، و توسط تیم "هم سوالی"، ویرایش شده است.

لطفا یک گزینه را انتخاب کنید